عشق بابا و مامان
سلام عشق مامان
از اینکه موهات رو ببندم ناراحت میشی همش میگی مامان نمیخواد ببندی گیره بزن اما فقط به خاطر بابا اجازه میدی موهات رو ببندم آخه بابایی کلی خوشحال میشه وقتی دخترش موهاشو میبنده برا همینم میگی موهامو ببندم بابایی عاشقم میشه
وقتی هم که موهاتو بستم میری به بابا میگی بابا عاشقم شدییییییی ؟؟ یعنی اونموقع است که دلم میخواد بخورمت ، نفسی
بعضی وقتا که داری حسابی شیطونی میکنی بابا بهت میگه دختر خوبی باش تا به حرفت گوش بدم تو هم حسابی قیافتو مظلوم میکنی دختر خوبی میشی توی این عکس هم موها تو بستی هم این که دختر خوبی شدی
وقتایی که کار بدی انجام میدی منم ناراحت میشم و بهت میگم کارت بد بود من ناراحت شدم یه بغض حسابی میکنی با بغض میگی مامانی خوشحالی ؟؟ وقتی میگم نه ناراحتم گریه میکنی و میگی چرا خوشحالی مامانی، خوشحالی تا وقتی که نگم خوشحالم گریه میکنی بمیرم برا دختری که اینقد خوشحالی مامانش براش مهمه البته فقط همون یه لحظه است
اینم یه عکس از دلناز خانم با عروسک مورد علاقش گل بهار